یارو زن میگیره، شب اول تو حجله تا میان مشغول شن یهو عروس سكته میكنه میمیره! طرف خیلی ناراحت میشه، میگه: بابا اینكه نشد، اینهمه خرج كردیم و حالا یك دور هم حال نكنیم خیلی ستمه! میكنیم، به ملت میگیم بعد از كار مرد! خلاصه مشغول میشه، همچین كه نوك كار فرو میره یهو زنه شكه میشه و بلند میشه میشینه. طرف میزنه تو سرش شروع میكنه بلند بلند گریه كردن! عروسه میگه: بابا من زنده شدم، باید خوشحال باشی، چرا گریه میكنی؟ وسط همون گریه زاریش، میگه: بابام! عروسه میگه: بابات چی؟ باز میكوبه تو سرش، میگه: بــــابـــام! عروسه میگه: خوب بابات چی؟! یارو میگه: اگه میدونستم نمیگذاشتم بمیره!!!